تمام دغدغه ها و چالش های یک هنرمند برای پرداختن به حوادث تاریخی

0
(0)


این کارگردان و مدیر سابق اداره کل هنرهای نمایشی در گفت وگو با ایسنا دلایل مختلفی را بیان کرد که باعث شده آثار هنری کمتری در این زمینه ساخته شود.

وی در ابتدای این گفتگو تاکید کرد: چرا پس از گذشت 4 دهه از انقلاب اسلامی، محصولات فرهنگی و هنری ما کمتر به مسائل دینی و تاریخی و سیر تحولات اجتماعی کشورمان از پیروزی انقلاب تا امروز می پردازند؟ یک سوال اساسی است که می توان به آن پاسخ داد و دلایل بی شماری برای آن وجود دارد.

وی با بیان اینکه این تعداد فقط شامل وقایعی مانند قیام 15 خرداد یا سایر حوادث مربوط به انقلاب نمی شود، یادآور شد: تمام اتفاقاتی که امروزه کمتر مورد توجه هنرمندان قرار می گیرد به صورت خودجوش در دهه 60 بدون وجود نهاد فرهنگی مورد توجه آنها قرار گرفت. سفارش دادن در این زمینه یا هنرمندی با علاقه و سلیقه خودش که صرفاً برای پول، قرارداد و سفارش با این موضوعات می پردازد، اما پرداختن به این موضوعات برای هنرمندان در آن زمان کاملاً صادقانه بود. متأسفانه با دور شدن از این دوره، تولید محصولات هنری خودجوش به همان میزان کاهش یافت و جای خود را به آثار سفارشی داد که از قضا جذابیت چندانی برای عموم نداشت و فاقد خلاقیتی بود که عموم را به خود جذب می کرد.

پارسایی درباره دلایل جایگزینی این رویکرد توضیح داد: از دهه 60 تاکنون نهادهای فرهنگی به آرامی سعی کردند به جای اینکه زمینه پرداختن هنرمندان به مسائل تاریخی، اجتماعی و مذهبی را فراهم کنند، به صورت کاملا سلیقه ای و دستوری به این موضوعات بپردازند. زاویه هنری آنها .. پس آنچه شکل می گیرد کاملاً مطابق با اراده دستگاه فرهنگی است. غافل از اینکه هنرمند وقتی شیئی را می بیند که از روح و قلب و ضرورت اجتماعی او سرچشمه می گیرد، به شکلی شخصی سازی شده در می آید و دیگر نمی تواند ذوق و خلاقیت خود را با سبک و سیاق و تجربه نشان دهد. که در کار هنری دارد، طبیعتاً ممکن است ترجیح دهد در آن زمینه کار نکند.

این کارگردان تئاتر افزود: شاید یکی از دلایل کم توجهی ما به این معضلات این باشد که اجازه نداده ایم هنرمندان از منظر هنری و با سلیقه خودشان با این مشکلات برخورد کنند، اما همیشه یک سری کلیشه ها وجود داشته است. بخشنامه ها یا دستورالعمل هایی از سوی سرمایه گذاران و نهادهای فرهنگی که باید رعایت شود و متاسفانه از دهه 60 تاکنون این موضوع همواره جنبه تبلیغاتی و انجام وظایف مدیر فرهنگی داشته است.

وی تاکید کرد: باید بگذاریم این هیجان در هنرمند شکل بگیرد و این دغدغه به یک جنبه فراگیر تبدیل شود تا دغدغه هنرمند هم شود نه اینکه آن را از دستور کار خود خارج کند و معتقد باشد که چون موسسات فرهنگی به اندازه کافی روی این موضوع کار می کنند، تبلیغ می کنند، مراسم برگزار می کنند، بیلبورد و بنر می گذارند، متون مختلف دارند و برنامه های تلویزیونی متعدد دارند، نیازی به خلق اثری در این زمینه نیست بدون اینکه بداند هیچ یک از این اهرم های تبلیغاتی نیست. تئاتر، سینما، آهنگ یا تصویر و گرافیک. وقتی از هنرهای هفت گانه صحبت می کنیم به این معناست که اجازه داریم از این منظر به موضوع توجه کنیم تا این موضوع جلوه جذابی داشته باشد و با جذب مخاطب بازتولید شود اما وقتی با آن برخورد شود. نگاه بسیار سطحی و برخی مدیران فرهنگی تنها به دنبال کلیشه های کلی هستند. طبیعی است عده ای که توانایی کمتری دارند و فرصت دیده شدن نداشته اند از این فرصت استفاده کنند. و فقط به سراغ مسائل اجتماعی می روند و دغدغه های فرهنگی خود را از آن منظر پاسخ خواهند داد.

وی دلایل دیگر این کم توجهی را برشمرد و خاطرنشان کرد: وقتی رویکرد مدیران به این امور صرفاً تبلیغاتی شده است، طبیعی است که برخی از هنرمندان این شکل از همکاری را نمی پذیرند یا به عبارتی خلاقانه نمی دانند، زیرا سخنان قلبی و تجربیات شخصی را رعایت نکردند، به تدریج گروه های دیگری که شاید از ظرفیت هنری پایین تری برخوردار بودند، بسیار خشن با این مسائل برخورد کردند و متأسفانه علیرغم اهمیت و ضرورت و جایگاه بالای اجتماعی، به حوادث تاریخ ما پرداختند. کشور تبدیل به سنگر جوانانی شد که شاید تجربه مقابله با این مشکلات را نداشتند و باز شکل دیگری از این آثار به صورت یک رسم و خالی از امکانات هنری و زیبایی شناسی خلق شد و آرام آرام تبدیل به یک اپیدمی شد. بنابراین اگر فردی بدون تجربه بخواهد برای خود شهرتی ایجاد کند می تواند با شرکت در جشنواره های موضوعی به این هدف دست پیدا کند و یا اگر فردی بخواهد از اعتبارات فرهنگی استفاده کند فقط به مضامین پاسداشت مقدس یعنی تاریخ انقلاب بپردازد. ، انقلاب اسلامی و بحث در مورد مباحث دینی.

تمام دغدغه ها و چالش های هنرمندی که با حوادث تاریخی سر و کار دارد

وی با ابراز تأسف با اشاره به پیامدهای منفی چنین رویکردی بیان کرد: آرام آرام این خلأ پدید آمد که اگر فردی بخواهد از اعتبارات فرهنگی بهره مند شود باید طبق رهنمودهایی که مدیران اشاره کردند و اشاره کردم تابعیت و تبلیغات خالص داشته باشد. در ابتدای گفتگو یا برای او تبلیغات در اولویت است. طبیعی است که به مرور زمان ارتباط فرهنگی بین دستگاه های فرهنگی و هنرمندان به حدی قطع می شود که این موضوعات جدا از دستوری بودن و شاید شعاری بودن، به مرور زمان بیشتر مطرح می شود. به این معنا که مثلاً 24 خرداد باید اجرا کنیم، نه اینکه این سوال در چارچوب داستان، مضمون و اساس یک اثر هنری باشد و روی صحنه تئاتر بیاید. یا روی پرده سینما. خارج از مناسبت وقتی با مناسبت حرکت می کنیم، هنرمند دوباره از این مشکلات فاصله می گیرد، زیرا می خواهد اثری خلق کند که بدون توجه به زمان و مکان برای همه دوره های تاریخی، اثر هنری مستقلی به حساب بیاید.

پارسایی اجرای اپرای عروسکی «عاشورا» به کارگردانی بهروز گاری پور را یکی از مواردی می داند که هنرمند به صورت خودجوش به یک موضوع مذهبی روی می آورد و یادآور می شود: با ایجاد فاصله بین هنرمند و سیاستمدار فرهنگی به مدت 4 دهه و زمانی که ما متوجه شدیم که با این رویکرد نتیجه مطلوبی به ما نداد، متأسفانه مدیران ما همچنان در کار با اثری مانند اپرای «عاشورا» منفعل هستند. اگرچه این اثر یک اتفاق بزرگ در عرصه هنرهای نمایشی و عروسکی کشورمان است که به صورت خودجوش توسط هنرمندی چون بهروز گاری پور ساخته شده است و چرا چنین هنرمندی که به شخصیت ها و رویدادهای مهم ملی و مذهبی کشورمان می پردازد، بدون یک کمیسیون نباید به طور مستمر حفظ شود و در اینجا دستگاه فرهنگی منفعل عمل می کند و طبیعی است که وقتی دوباره ارتباط هنرمند و نهاد فرهنگی قطع شد، هنرمند تنها می ماند. همین اتفاق در مورد هنرمندان دیگر افتاد، زمانی که آنها به ژانرها و موضوعات دیگر پرداختند. در حالی که در دهه 60 و 70 چه تعداد از هنرمندان صاحب نام، تأثیرگذار و با تجربه در ارتباط با موضوع حراست فعالیت می کنند، اما آرام آرام عرصه را ترک می کنند، بنابراین این روند تبدیل به رویکردی کاملاً مناسب در یک جشنواره یا در یک روز خاص می شود. بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد یا وظیفه و تکلیف سطحی تلقی می شود و دیگر نمی توان با آن به عنوان رویکردی تاریخی و اجتماعی که نقطه آغازی برای تحقیق و مناظره نسل های آینده باشد، برخورد کرد. همه اینها در کنار هم باعث طفره رفتن هنرمندان شد که اگر روزی اجرا «علمدار» را درباره یک سرباز وفادار و مدافع وطن جان باخته بسازم، به عنوان یک کار سفارشی معرفی شوم. به سفارش یک سازمان یا مؤسسه، در حالی که شخصاً هیچ یک از نمایش هایی که با موضوع حفاظت مقدس یا مذهبی یا موسیقی کار کرده ام سفارش داده نشده است و من همیشه درخواست حمایت و پیگیری برای تولید دارم. اثر

تمام دغدغه ها و چالش های هنرمندی که با حوادث تاریخی سر و کار دارد

پارسایی خاطرنشان کرد: همه اینها برای هنرمندی که مثلاً علاقه مند به ساختن قطعه ای درباره شهدای مرزبانی یا قهرمانان ملی کشور است که در طول 4 دهه جان خود را برای حفاظت از این آب و خاک فدا کرده اند، ترس ایجاد می کند. مهر کاری سفارشی زده می شود و در حالی که سربازان و مدافعان گمنام کشور در سراسر جهان مورد احترام هستند، تندیس های آنها در میادین نصب می شود و هر ساله مراسم بزرگداشتی برای آنها برگزار می شود. هر مقام بلندپایه‌ای که از کشورهای دیگر به کشور خود می‌رود در این پاسگاه‌ها حاضر می‌شود و به یاد آنها شمعی روشن می‌کند. نمونه بارز آن میدان جنگجوی گمنام در فرانسه است که هر مقام سیاسی که به آن کشور سفر می کند همراه با یکی از مقامات عالی رتبه فرانسوی در این میدان ادای احترام می کند. این نمونه ای از دهه ها ارزش های فرهنگی و ایدئولوژیکی است که در سراسر جهان مورد احترام است و از قضا به یک رفتار یا آیین رایج در کشورهای دیگر انگ انگ نمی خورد، اما وقتی به قهرمانان کشته شده کشورمان یا سایر رویدادهای تاریخی توجه می کنیم، حتی ما این شخصیت ها یا وقایع را در بستر تاریخی نقد و تحلیل نکنید و این یک غفلت مضاعف است.

این کارگردان ادامه داد: در دو سوی این ماجرا مدیریت فرهنگی و هنرمند ایستاده است. ضمن اینکه خود ما باید بدون توجه به شعارها و کلیشه ها با عقل سلیم به این ارزش ها توجه کنیم و اگر چیزی به دل ما می آید و برای زبان و ناموس و افتخار فرهنگی کشورمان ارزشمند است باید به آن بپردازیم.

تمام دغدغه ها و چالش های هنرمندی که با حوادث تاریخی سر و کار دارد

پارسایی با اشاره به توجه هنرمندان به مسائل تاریخی در گذشته یادآور شد: در گذشته مضمون بسیاری از نمایش های ما مربوط به وقایع تاریخی بود. در حالی که امروز حتی حاضر نیستیم داستان را مرور کنیم. شاید به این دلیل که کسالت و سردی به وجود آمده و هنرمندان ما نگران انگ عرف هستند یا اینکه موسسه یا سازمانی سازنده این انتشار است که می تواند برای هنرمندان یا مخاطبان شک و شبهه ایجاد کند، در حالی که همه فرهنگیان شایستگی در کشور ما مردم و سرزمین ما به هم مرتبط است. این مبالغ برای ساخت آثار فاخر فرهنگی و ترویج فرهنگ و معرفی استعدادهای جوان و نیز توجه به مفاهیم انسانی و ارزش های فرهنگی جامعه زیر این چتر بزرگ فرهنگی جمع آوری می شود. بنابراین اگر قرار است به رویدادهای تاریخی مانند 15 خرداد بپردازیم که واقعاً اتفاق کم اهمیتی نیست، از این منظر باید بیش از آن را هم بررسی کنیم. به این معنا که ممکن است هنرمندی بخواهد در نمایش خود نگاهی متفاوت و تحلیلی به چنین اتفاقاتی داشته باشد که صرفا جنبه تبلیغاتی ندارد. همین مقدار برای آگاهی نسل جوان و مخاطب آثار هنری کافی است که آنها را با تاریخ آشنا کنیم و قضاوت کنند که در گذشته چه اتفاقی افتاده و هنرمند در قالب یک اثر هنری چه خلق کرده است.

پارسایی با ابراز تأسف از توجه به متون نمایشی خارجی افزود: نمی‌فهمم چرا اجباری است که همیشه سراغ متون ترجمه برویم یا نوعی اقتباس داشته باشیم یا رویکردهایمان مانند خیلی‌ها بدون توجه به افتخار ملی باشد. فیلم هایی که گاهی چهره خاکستری کشورمان را نشان می دهند. و در جشنواره های خارجی مورد علاقه است. البته مشکلات زیادی وجود دارد که باید حل شود و آبادانی کشور، اما همیشه در نقاط مختلف کشور می توان سربلندی را دید. اگر به کشور خود نگاه کنیم، هم دست خالق و هم دست سیاستمدار فرهنگی در برخورد با رویکردهای فرهنگی تحت عنوان سیاست فرهنگی بسته است نه فرهنگ سیاسی، بنابراین طبیعی است که این شکاف ایجاد شود.

انتهای پیام



منبع

میانگین امتیاز کاربران: 0 / 5. تعداد آرا: 0

سایر مطالب مرتبط
پرسش/نظر خود را مطرح کنید.

پرسش/نظر خود را مطرح کنید. (آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد)