احتمال زنده بودن چند قلّاده ببر مازندران/ علی کریمی باید فردگرایی را کنار می‌گذاشت و با ما هم مشورت می‌کرد

0
(0)

احتمال زنده بودن چند قلّاده ببر مازندران/ علی کریمی باید فردگرایی را کنار می‌گذاشت و با ما هم مشورت می‌کردخبرگزاری فارس: احتمال زنده بودن چند قلّاده ببر مازندران/ علی کریمی باید فردگرایی را کنار می‌گذاشت و با ما هم مشورت می‌کرد

رفراندوم‌خواهی رئیس‌جمهور روحانی همچنان یکی از مسائل اصلی مورد توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب و اصولگراست.

مجله فارس پلاس_ رسانه‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب کشور در سرمقاله‌های خود، خوانش‌های مختلفی را از اوضاع روز کشور ارائه می‌کنند.

آنچه که در ادامه می‌خوانید گشت و گذار روزانه فارس در لابه‌لای این تحلیل‌ها و نقل آنها برای شماست:

* رسانه‌های اصولگرا

احتمال زنده بودن چند قلّاده ببر مازندران

کیهان: حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان امروز طی یادداشتی در این روزنامه با اشاره به پرونده خودکشی سیدامامی و جاسوسی به بهانه «یوزپلنگ‌ها» نوشت:

«در این باره سه پرسش در میان بود که نمی‌توانست و نباید از میدان توجه مسئولان اطلاعاتی و امنیتی کشورمان دور می‌ماند. اول آنکه چرا یکباره مسئله یوز ایرانی به یکی از اصلی‌ترین مسائل تبدیل شده و گستره‌ای تا این اندازه فراگیر پیدا کرده است؟! و دوم اینکه هویت واقعی کارشناسان آمریکایی و اروپایی که به کشورمان گسیل شده‌اند چیست؟! و سوم آنکه چرا تا این اندازه به جستجو و پرسه زدن شبانه‌روزی در کویر علاقه نشان می‌دهند و مثلا چرا نگران نسل ببر مازندران و تلاش برای یافتن یک یا دو قلاده احتمالی از آنها نیستند؟!»

او همچنین تصریح کرده است: کیهان به نوبه خود طی گزارش مفصلی در اسفند ماه 1393 و با عنوان «مجوز شکار حیوانات یا جمع‌آوری اطلاعات»! به ماجرای مشکوک حضور اتباع آمریکا و انگلیس و… که در پوشش شکار به مناطق کویری ایران گسیل شده بودند پرداخت و نسبت به احتمال جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات نظامی کشورمان از سوی آنان هشدار داد که البته مانند بسیاری از هشدارهای دیگری که بعد از وقوع واقعه درستی آن معلوم شد، مورد توجه قرار نگرفت![1]

گفتنیست، در جنگل‌های شمال ایران شواهدی بدست آمده است که کارشناسان معتقدند نشانه‌ای از احتمال زنده بودن چند قلّاده ببر مازندران است و نسل این گربه‌سان ایرانی شاید منقرض نشده باشد.

اما به قول مدیر مسئول روزنامه کیهان مشخص نیست چرا برخی محافل مدعی محیط زیست نه تنها به این موارد مهم وقعی نمی‌گذارند؟ فقط به پروژه‌هایی توجه نشان می‌دهند که غرب هم به آنها علاقه دارد.

بیایید قدری بازنشسته شویم

رسالت: حامد حاجی‌حیدری در سرمقاله امروز رسالت به نکته‌ای جالب اشاره کرده و نوشته است: یکی از مواهب شاید ناخواسته کودتای ترکیه، بی‌گمان این بود که جایگاه‌های شغلی زیادی برای ورود جوانان ترکیه به دم و دستگاه‌های اداری و کارگری این کشور باز شد. فقط تا سپتامبر، دو ماه پس از کودتا، 43 هزار موقعیت شغلی که تنها 28 هزار تای آن مربوط به آموزش و پرورش بود، خالی، و آماده پذیرش جوان‌ترها شد. در واقع، هر چند که این کودتا، بی‌فرجام بود، ولی از این بابت توانست یک ضرورت و جبر ساختار شغلی جدید را در ترکیه محقق سازد؛ البته من گمان نمی‌کنم که در مجموع، این رویداد برای ترکیه میمنتی داشته باشد، ولی برای ما درسی دارد؛ این که ما باید تغییر ساختار اشتغال را به رسمیت بشناسیم، و نیروهای جوان را سریع‌تر به بدنه اشتغال کشور راه بدهیم.

او در بخش دیگری از یادداشت خود تصریح می‌کند:‌ بی‌گمان، یکی از دشواری‌های اصلی در موقعیت‌های شغلی استخدامی امروز ما، حضور کم‌اثر نیروی انسانی میان‌سال و «جاافتاده‌ای» است که خارج از موقعیت‌های شغلی استخدامی راه خود را پیدا می‌کنند، ولی در حال حاضر، صندلی‌های بی‌حرکتی را اشغال کرده‌اند و صرفاً «گزارش کار رد می‌کنند».

توضیح این که، خصلت مشاغل استخدامی روال‌مند این است که پس از مدتی حضور در این مشاغل، راه و چاه آسودگی بدون انجام کار جدی در آن‌ها پیدا می‌شود، و فرد می‌تواند آن‌ها را در حالت «اتوپایلوت» قرار دهد، و به استراحت یا کار دیگری مشغول شود؛ نتیجه این است که بدون آن که در ضوابط حقوقی ایفای نقش شغلی خللی ایجاد شود، سازمان، از کارگشایی‌های هوشمندانه انسانی در آن موقعیت‌های شغلی محروم می‌شود، حال آن که گماردن انسان‌ها به جای ماشین‌ها، اصولاً به دلیل خصلت هوشمندتر بودن انسان‌ها برای عمل کردن در ورای ضوابط ماشینی و حقوقی بوروکراسی است.[2]

گفتنیست میزان نرخ بیکاری در ایران طی 7 سال گذشته به میزان 2 درصد کاهش یافته و از 14 درصد به 12 درصد رسیده است. ضمن اینکه همین میزان بیکاری به گواه عدم پذیرش 100 هزار شغل پیشنهای وزارت کار توسط کارجویان نیز در حالت بحرانی نیست.

اما به هر روی مسئله اشغال مشاغل توسط سالخوردگانی که نیاز حیاتی به شغل ندارند و یا مدیران چند شغله و بازنشستگان، یکی از معضلات مهم در امر اشتغال در کشور ما محسوب می‌شود.

«رفراندوم» بازی جدید برای به انحراف کشیدن مطالبات مردم

صبح نو: این روزنامه در سرمقاله امروز خود به ماجرای اظهارات ر
ئیس‌جمهور روحانی پیرامون مسئله رفراندوم در راهپیمایی روز 22 بهمن پرداخته و نوشته است:

جمله سکوت الهام بخش وحدت را به خاطر دارید؟ در کشاکش‌های سیاسی اواخر 91-90، این بخشی از گفتاری بود که توسط رییس جمهور وقت اعلام می‌شد. در دوره کنونی نیز، رییس جمهور مکرراً جناح‌ها و جریان‌ها را دعوت به وحدت می‌کند، اقدام نیکویی که معمولاً در همان سخنرانی نقض می‌شود و این اتفاق مکرراً افتاده. در آخرین نمونه‌ها، در سخنرانی 22 بهمن امسال هنگامی که رییس دولت جریان‌های سیاسی را به همگرایی بیشتر دعوت کرد، فقط نام اصلاح طلبان و اعتدال گرایان را آورد (که البته دومی،عنوان بندی موهوم و بی عقبه‌ای است که احتمالاً برساخت ذهنیت مشاوران دولتی است) و هیچ اشاره‌ای به اصولگرایان نکرد؛ این که حتی در حد سخنرانی نیز ایشان حاضر نمی‌شود نام جناح رقیب یا منتقد خود را بیاورد و فقط به حامیان خویش می‌پردازد، چه معنا و مفهومی دارد. مضافاً بر اینکه در همین سخنرانی، آقای رییس جمهور به شکلی مبهم و کلی، از برگزاری همه پرسی‌ای سخن می‌گوید که گویا طراحی بازی جدیدی برای به انحراف کشیدن مطالبات معیشتی-اقتصادی مردم است، آن هم با استناد به اصل 59 قانون اساسی که موضوعاً بیان کننده اختیارات قوه مقننه است و معلوم نیست، رییس قوه مجریه با علم به این نکته، در حال طرح چه بحث یا ایده‌ای است.

صبح نو می‌افزاید: در حالی که به عنوان نمونه، مشخصاً به انحای مختلف در ماه‌های اخیر از طرح سؤال از رییس جمهور در موضوع مؤسسات مالی جلوگیری شده و آنچه ظرفیت مصرح در قانون اساسی است، مسدود می‌شود، اما یک ظرفیت ناشناخته و بی ارتباط با مسوولیت دولت، به عنوان یک درخواست عمومی مطرح می‌شود. این تناقض‌ها حتماً مخل دعوت به وحدت است.[3]

دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی

جوان: این روزنامه در صفحه اول خود طی یادداشتی به قلم داود عامری به مسئله استقلال کشور اشاره کرده و می‌نویسد:

«یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی، استقلال سیاسی کشور در تمام زمینه هاست. امروز ایران اسلامی به عنوان یک کشور با پیشینه تاریخی پر عظمت، اقتدار منطقه‌ای و جهانی را به ملت ایران برگردانده است. سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی کشور با هیچ قدرت خارجی هماهنگ نمی‌شود و تنها بر اساس منافع ملی و منافع جهان اسلام اتخاذ می‌شود.

ملت بزرگ ایران به واسطه قدمت تاریخی، استقلال و هویت مستقل خود را در عرصه بین المللی بسیار با اهمیت می‌شمارند، به همین خاطر یکی از دلایل نارضایتی از رژیم پهلوی علاوه بر مسائل فرهنگی و فساد موجود در هیئت حاکمه، وابستگی آن به قدرت‌های بزرگ غربی به‌خصوص امریکا و انگلیس و پیمودن راه تقابل و تعارض با منافع جهان اسلام و نزدیکی با رژیم صهیونیستی بود. این روند زمینه پایمال شدن غرور ملی را فراهم می‌ساخت، بنابراین انقلاب اسلامی باعث شد دست بیگانگان در ساختار قدرت ایران قطع گردد و تعریف جدیدی از قدرت ملی در ایران شکل بگیرد.»

در این یادداشت پیرامون دستاوردهای انقلاب اسلامی در عرصه اقتصاد نیز می‌خوانیم:‌ در حوزه اقتصادی شاید در نگاه اول مشکلات به چشم بیایند اما نگاه واقع‌بینانه به حوزه اقتصادی، عمران و سازندگی نشان می‌دهد که با وجود افزایش بیش از دو برابری جمعیت کشور، سطح زندگی و برخورداری از امکانات اقتصادی در کشور به خصوص در مناطق روستایی و شهرهای کوچک قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست. میزان توسعه جاده‌های شهری و روستایی و بزرگراه‌های کشور نشان بارزی از عمران و سازندگی کشور به نمایش می‌گذارد و سیمای ظاهری شهر‌‌ها و شهرستان‌‌ها به هیچ عنوان قابل مقایسه با دوران قبل از انقلاب نیست و همین‌طور توسعه شبکه گازرسانی کشور و افزایش تولید برق که از زیرساخت‌های توسعه و رشد اقتصادی بعد از انقلاب می‌باشد، نشانه‌های برجسته‌ای از دستاوردهای اقتصادی و عمرانی کشور می‌باشند.[4]

* رسانه‌های اصلاح‌طلب

دومین مقام کشور لابد به بن‌بست رسیده که رفراندوم را طرح کرد!

شرق: نعمت احمدی،‌ از حقوقدانان اصلاح‌طلب در سرمقاله امروز شرق با اشاره به اظهارات رئیس‌جمهور روحانی پیرامون مسئله رفراندوم، به ذکر توضیحاتی حقوقی پیرامون این مسئله پرداخته و در ادامه گفته است:

«بر این باورم بعد از طرح موضوع رفراندوم به‌وسیله رئیس‌جمهور وظیفه سنگینی برعهده رسانه‌ها و فعالان سیاسی قرار گرفته است. دومین مقام عالی کشور لابد به بن‌بست‌هایی در برخی امور و مسائل مبتلابه رسیده که بعد از ٣٩ سال مسئله رفراندوم را دوباره مطرح کرده است.»[5]

علی کریمی باید فردگرایی را کنار می‌گذاشت و با ما هم مشورت می‌کرد!

آرمان امروز: بهمن فروتن در سرمقاله این روزنامه با اشاره به مناظره علی کریمی با نماینده فدراسیون فوتبال در برنامه نود، نوشته است:

«برنامه 90، یک سکانس از فیلمی بود که ببینیم در فوتبال و جامعه ما چه می‌گذرد. یک صحنه عدم تفاهمی که وقتی فردایش را ببینیم و سیل توئیت‌هایی که به راه افتاده، می‌بینیم که واقعا یارگیری انجام شده است. عده بسیار زیادی پشت سر کریمی و یک عده هم پشت سر ساکت. ساکتی که سوالات کریمی را از قبل می‌دانست و اوراق و خودش را آماده کرده بود و خیلی خونسرد جواب کریمی ای را می‌داد که هیجان زده بود. در حقیقت یک رودررویی نابرابر بود. فردوسی‌پور زیرکانه در کنار ساکت قرار گرفته ب
ود. عادل فردوسی‌پور همبازی علی کریمی نبود. علی کریمی پراکنده یک سری فکت‌هایی را می‌آورد که عمده نبودند. ما نمی‌خواهیم وانمود کنیم که فساد فوتبال در فدراسیون جریان دارد. در حقیقت فساد فوتبال یک عامل سازماندهی شده است، مربوط به شبکه‌ای که خارج از فدراسیون عملکرد دارد و اینجاست که علی کریمی اگر فردگرایی را کنار گذاشته بود، با یکسری آدم‌هایی که این مبارزه را در طول 10 سال گذشته شروع کردند، مثل مایلی‌کهن، علی دایی و خودش و من کنار هم می‌نشستیم و همفکری می‌کردیم که او چگونه در 90 ظاهر شود و فساد کجاست؟»[6]

یک فرار شیک و مجلسی از سوابق جریان چپ

اعتماد: این روزنامه در سرمقاله خود به قلم ثمینا رستگاری با اشاره به واکنش‌های روزنامه‌نگاران اصولگرا به رفراندوم‌خواهی بلاوجه رئیس‌جمهور روحانی نوشته است:

در این آشفته بازار، اصلاح طلب بودن سخت ترین کار است چرا که باید هم از کیهان تهران فحش بخورید هم از کیهان لندن. در گوشه رینگی گرفتار می شوی که اگر در مقابل برانداز بایستی با آن کسی که معتقد است در قطار جایی برای تو نیست همکاسه می شوی و اگر انتقادی کنی پیاده نظام آنهایی می شوی که در خارج نشسته اند و جز با ویرانی هرچه تو ساخته ای به هیچ چیز راضی نمی شوند. آنها که براندازند اصلاح طلبی را خیانتی بزرگ تر از اصولگرا بودن می دانند. از نظر آنها اصلاح طلبان در حال بزک کردن سیستم اند و باعث می شوند مردم دیرتر به یاری آنها بشتابند و فرش قرمز فتح و ظفر را برای شان بگسترند. در محاسبات آنها اگر اصلاحات نبود، اگر اصلاح طلبان مردم را فریب نمی دانند که این سیستم قابل اصلاح است، اگر آنها تکرار نمی کردند که باید در انتخابات شرکت کرد، الان حتما پروژه تغییر رژیم به بار نشسته بود و آنها داشتند در تهران محصول آن را برداشت می کردند.

تصور اصولگرایان از اصلاح طلبان هم تصویر خوشایندی نیست. از نظر آنها اصلاح طلبان «ماموریت دارند در پوشش، «مطالبه آزادی»، «شفافیت» و «مدارا» پروژه براندازی خود را پیش ببرند… آنها مامورند با نفوذ در بدنه مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز، اولویت ها را وارونه جلوه دهند تا پروژه خود را پیش ببرند.

او تصریح کرده است:

«اصلاح طلبی همیشه در میان این دو لبه قیچی گرفتار بوده است: دو لبه ای که بارها به هم آمده اند و از وسعت قلمرو اصلاحات کاسته اند و این موقعیتی است که اصلاحات بالذات به آن دچار است، چرا که با صدای بلند می توان فحش داد اما حرف منطقی را باید شمرده زد. با رگ گردن باد کرده می توان کلنگ دست گرفت و خراب کرد اما ساختن صبر می خواهد و حوصله و الان با نهایت تاسف باید اعلام کرد که قدرت رسانه ها به دست کسانی افتاده که بلندتر فریاد می زنند و متاع امید و اصلاح را بی خریدار می کنند. آنها که در خارج از کشور نشسته اند وظیفه خود را انجام می دهند و بر آنها حرجی نیست، پولی اگر می گیرند باید به همان اندازه خدمت کنند اما رسانه های داخلی با چه منطقی امید مردم را ناامید می کنند و منفعت جناحی را بر منافع ملی ترجیح می دهند؟»[7]

جهانِ خانم رستگاری جهان معقولی نیست. چه اینکه ایشان باید پاسخ بدهند چرا دو نحله اصلاح‌طلبی و اپوزسیون در سال 88 جملگی بر سر یک سفره نشستند؟

و از طرفی شاید نمی‌دانند که مسئله «ناامیدی» کلیدواژه این روزهای معاریف اصلاح‌طلب است که تلاش دارند پس از فتنه اقتصادی در دیماه گذشته؛ آنرا در ذهن افکار عمومی پمپاژ کنند.

آنچه درباره قانون همه‌پرسی نمی‌دانستند…

ایران: این روزنامه دولتی در سرمقاله خود به قلم حسین انصاری راد به ماجرای رفراندوم اشاره کرده و گفته است:

«در چند روز گذشته باز هم رئیس جمهوری از قانون اساسی و الزامات اجرای آن سخن گفت اما در کمال شگفتی عده‌ای از این سخنان رنجیدند! سؤال این است که رئیس جمهوری به‌عنوان حافظ و مجری قسم خورده قانون اساسی وقتی یک بند از قانون اساسی را برای مردم بازخوانی می‌کند و خود را مسئول اجرای قانون اساسی می‌خواند، چرا عده‌ای از این موضوع عصبانی می‌شوند؟ مگر امام راحل ما اصل را قانون اساسی نمی‌دانستند؟ مگر ایشان بارها تأکید نکردند برای حل اختلافات به دور قانون جمع شوید؟ نکته دیگر اینکه قانون اساسی برآمده از رأی مردم است. اگر امروز همه از قانون اساسی دم می‌زنیم یعنی از حاکمیت مردم سخن می‌گوییم. بنابر این اگر قرار باشد برای حل اختلاف یا موضوعی باز به رأی مردم در قالب همه پرسی مراجعه کرد آیا سخن ناروایی است؟»

او تصریح می‌کند: سخن این است که اگر می‌خواهیم نظام، کشور و حکومت دوام پیدا کند راهی جز بازگشت به قانون و اجرای صریح همه اصول قانون اساسی نداریم. اگر رئیس جمهوری معتقد است برای حل مشکلات کشور و در راستای اهداف نظام باید به همه‌پرسی تن داد باید همه به او کمک کنیم تا بتواند به اجرای بهتر قانون عمل کند. چرا که او مسئولیت اجرای قانون اساسی را عهده‌دار است. رئیس جمهوری تا زمانی رئیس جمهوری خواهد ماند که بتواند به سوگند خود پایبند بماند و مجری همه اصول قانون اساسی و حافظ منافع مردم باشد.[8]

اظهارات آقای انصاری‌راد قابل احترام است اما ایشان گویا نمی‌دانند که اصل 59 قانون اساسی درباره مسئله رفراندوم از اختیارات مجلس شورای اسلامی است نه از اختیارات رئیس‌جمهور.

مسئول بودن رئیس‌جمهور در بحث قانون اساسی هم به معنای نگهبانی ایشان از اجرای کامل قانون اساسی است نه به معنای تداخل وظایف قوا.

گفتنیست، برخی تحلیلگران تأکید کرده‌اند که آقای روحانی در حالی در سخنرانی خود به مسئله رفراندوم اشاره کرد که در میان بزرگترین معنای رفراندوم یعنی «22 بهمن تماشایی» قرار داشت!

1_ http://kayhan.ir/fa/issue/1220/2

2_ http://www.resalat-news.com/newspaper/item/12409

3_ http://sobhe-no.ir/newspaper/420/1/16609

4_ http://www.Javann.ir/895353

5_ http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=162395

6_ http://www.armandaily.ir/fa/print/main/213327

7_ http://magiran.com/npview.asp?ID=3706880

8_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/457906

انتهای پیام/

لینک اصلی خبر

میانگین امتیاز کاربران: 0 / 5. تعداد آرا: 0

سایر مطالب مرتبط
پرسش/نظر خود را مطرح کنید.

پرسش/نظر خود را مطرح کنید. (آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد)