مردم چگونه واژه‌سازی می‌کنند؟

0
(0)

این زبان‌شناس و استادیار گروه زبان‌شناسی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با ایسنا، درباره واژه‌گزینی مردمی و همچنین تأثیر اهل زبان بر ماندگاری واژه‌ها اظهار کرد: اگرچه واژه‌سازی فرآیندی تخصصی است و به دانش، تجربه، شم و ذوق زبانی احتیاج دارد، اما از سویی پدیده‌ای است که پیوسته در گفتار روزمره اهل زبان رخ می‌دهد. همه ما در گفت‌وشنود روزانه‌مان مدام در حال واژه‌سازی هستیم. البته اغلب این واژه‌ها مدخل نمی‌شوند؛ یعنی نمی‌توانید آن‌ها را در لغت‌نامه «دهخدا»، «سخن» و فرهنگ «معین» پیدا کنید.

او در ادامه با بیان این‌که فرآیند واژه‌سازی بسیار طبیعی رخ می‌دهد، گفت: این گمان درست نیست که فقط اهل فن و متخصصان حوزه‌های مختلف ممکن است واژه بسازند؛ همه اعضای یک جامعه زبانی پیوسته در حال واژه‌سازی‌اند، اما بسیاری از واژه‌های آن‌ها ثبت و ضبط یا اصطلاحاً مدخل نمی‌شوند. وانگهی، بسیاری از نوواژه‌ها یک‌بار و فقط برای یک موقعیت خاص تولید می‌شوند که اصطلاحاً به آن‌ها تک‌بارگونه می‌گویند؛ یعنی گونه‌ای که برای بافت زبانی ویژه‌ای ساخته شده است. البته گاهی هم بعضی از این تک‌بارگونه‌ها بخت و اقبال پیدا می‌کنند و آن‌قدر به کار می‌روند تا مدخل می‌شوند و می‌توان  آن‌ها را در لغت‌نامه‌ و فرهنگ پیدا کرد.

انوشه با ذکر مثال افزود: مثلاً «او در جشن دیروز آن کفش‌های سیاه قدیمی‌اش را پوشید»، در عبارت «کفش‌های سیاه قدیمی‌اش» هیچ واژه‌سازی‌ای رخ نداده، اما ممکن است گوینده این عبارت را به واژه تبدیل کند و بگوید «کفش‌سیاه‌قدیمی»هایش را پوشید که بدین ترتیب، عبارت را به واژۀ مرکب تبدیل کرده و واژه‌سازی انجام شده. ساختار این واژه مرکب تفاوتی با ترکیب‌هایی مثل «چادرسیاه» یا «کفش‌کتانی» ندارد. از این اتفاقات در گفتار روزمره زیاد می‌افتد. 

این زبان‌شناس همچنین با اشاره به اهمیت واژه‌سازی بیان کرد: زبان فارسی در اصطلاح زبان‌شناسی یکی از زبان‌هایی است که به آن پیوندی – ترکیبی می‌گوییم، یعنی ما اجزاء تکواژی را به سادگی کنار هم می‌چینیم و از درون آن واژه جدید می‌سازیم. در واقع، زبان فارسی این مزیت ـ یا دقیق‌تر بگویم ـ این امکان را دارد که به‌راحتی بتوان در آن واژه‌سازی کرد.

مزدک انوشه گفت: ما به عنوان اهل زبان مدام در فرآیند واژه‌سازی مشارکت می‌کنیم، از قدیم نیز، هم ادبا و هم عامه مردم چنین کرده‌اند (مراد از مردم هر کسی‌ست که به زبان فارسی سخن می‌گوید). زبان و به طور خاص زبان فارسی، ابزارهای متفاوتی برای واژه‌سازی دارد که مردم از آن‌ها استفاده می‌کنند. به این ابزارها شگردهای و شیوه‌های واژه‌سازی می‌گویند. اما در زبان فارسی، به دلیل ماهیت رده‌شناختی آن، دو شیوه کاربرد بیشتری از بقیه دارند.

این مدرس زبان‌شناسی سپس با بیان این‌که شیوه فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مردم در واژه‌سازی متفاوت نیست، اظهار کرد: عموم مردم از شیوه ترکیب یا اشتقاق استفاده می‌کنند. ترکیب یعنی چند واژه را کنار هم می‌چینند و از آن یک واژۀ مرکب می‌سازند، مثلا «چادرسیاه» یا «سیاه‌چادر». در اشتقاق، به یک تکواژ، یک یا چند وند اضافه می‌کنند و واژه مشتق جدید می‌سازند، مثل «سفیده»، «سیبک»، «ناپاکی»، «دانشمند» و مانند آن‌ها. گاهی هم اشتقاق و ترکیب را با هم در می‌آمیزند، مثل «درس‌خوانده» یا «برف‌پاک‌کن‌سازی».

او ادامه داد: اگرچه از این دو شیوه بیشتر استفاده می‌شود، ولی امکانات واژه‌سازی فارسی منحصر به این دو روش نیست و اهل زبان شگردهای دیگری را هم به‌کار می‌گیرند. فرهنگستان هم از همه این شیوه‌ها در جای خود استفاده می‌کند.

انوشه واژه‌سازی را به معنای گسترش دامنه واژگانی زبان دانست و بیان کرد: علاوه بر این دو روش، ما فارسی‌زبانان با وام‌گیری دامنه واژگانی‌مان را گسترش می‌دهیم؛ مثلا «استکان» را از روسی گرفتیم، «پانسیون» را از فرانسوی و… گاهی هم واژه‌سازی همان گسترش دامنه واژگانی از طریق بسط معنایی بوده، یعنی واژه‌ای را داشتیم و معنای جدید بارش کردیم. مثلا اهل زبان می‌دانستند «سپر» و «رکاب» و «زین» چیست و آن‌ها را در رزم و سواری به کار می‌بردند، حالا همین‌ها را برای قطعات مختلف خودرو و دوچرخه استفاده می‌کنند. یا مثلا «زیراکس» که یک نام تجاری است، از زبان دیگری وام گرفته شده و سپس با نوعی بسط معنایی، به فرایند کپی کردن اطلاق شده است. پس فکر نکنیم واژه‌سازی یا گسترش دامنه واژگانی، یعنی این‌که حتما باید چند جزء زبانی را به هم متصل کنیم و واژه جدید بسازیم. فارسی‌زبانان با محدود کردن معنایی هم واژه‌سازی انجام می‌دهند. مثلاً، اغلب وسایل چوبی منزل‌مان چهار پایه دارند؛ اما مراد از «چهارپایه» نوعی وسیلۀ خاصی است که دستخوش تحدید معنایی شده و به هر ابزار دارای چهار پایه، «چهارپایه» نمی‌گوییم.

او افزود: راه‌های دیگری هم هست که کمتر برای واژه‌سازی به کار می‌رفتند؛ اما فرهنگستان آن‌ها را زایا کرده و مردم هم کم‌وبیش از آن‌ها استفاده می‌کنند، مثلا آمیزه‌سازی یعنی بخش‌هایی از واژه‌هایی را می‌گیریم، با هم درمی‌آمیزیم و واژه تازه‌ای می‌سازیم. مثل «پیکان‌پژو»، ابتدا به عنوان یک واژه مرکب ساخته شد و سپس اهل زبان به جای آن، گفتند «پیکاژو». به این کار آمیزه‌سازی می‌گویند که فرهنگستان هم از این روش استفاده می‌کند. گاهی هم اهل زبان با بریده‌سازی یک واژه جدید می‌سازند، مثلا «زیست» در جمله «امتحان زیست دارم» با بریدن «زیست‌شناسی» یا «آز» با بریدن «آزمایشگاه» ساخته می‌شود.

مزدک انوشه همچنین به گونه‌های دیگر واژه‌سازی اشاره کرد و توضیح داد: یکی دیگر از روش‌ها، سرواژه‌سازی است، که به تلفظ مستقل نام حروف آغازین چند واژه گفته می‌شود، یعنی حروف را تک به تک می‌گوییم، مثلا در ریاضی «ب م م» یا در نظامی «ش م ر». یک نمونه قدیم‌تر هم «سین جیم» است به معنای «سؤال و جواب» یا «استنطاق». روش دیگر، سرنام‌سازی است که حروف آغازین را در مقام یک واژه تلفظ می‌کنیم. مثلا «صمت»، «ناجا»، «هما» و… این‌ها شیوه‌هایی است که فرهنگستان در کنار ترکیب و اشتقاق و بسط معنایی، برای واژه‌سازی استفاده می‌کند. علاوه‌بر این، چنان‌که پیش‌تر گفتم، فارسی این ویژگی را دارد که ما با ساخت‌های نحوی واژه می‌سازیم، مثلا «خودمتخصص‌پندار». از قدیم هم گروه‌های نحوی را به واژه تبدیل می‌کردیم و همچنان این شیوه در فارسی امروز توسط اهل زبان استفاده می‌شود و فرهنگستان هم از آن استفاده می‌کند. «دیددرشب» این گونه ساخته شده است.

این زبان‌شناس ضمن اشاره به استفاده سعدی از این شیوه در نمونۀ «وارث باقلندران‌نشسته» و موارد متعدد دیگر، ادامه داد: همه این‌ها شیوه‌هایی است که هم عامه مردم از آن‌ها استفاده کردند و هم متخصصان و هم ادبا. اما فرهنگستان زبان این کار را به‌طور علمی، مدون و آگاهانه پیش می‌برد، در حالی که اهل زبان آن را بنا بر شم زبانی‌شان انجام می‌دهند. 

انوشه در ادامه با اشاره به چگونگی کار فرهنگستان گفت: یک کار دیگر سترگ فرهنگستان هم این است که این واژه‌ها را در گنج‌واژه‌ای جمع‌آوری کرده و بنابراین مثلا وقتی می‌خواهد برای «اس‌ام‌اس» واژه بسازد، نگاه می‌کند به این گنج‌واژه تا ببیند مردم به آن چه گفته‌اند و چه برابرهایی در زبان فارسی دارد. در واقع فرهنگستان با اطلاع از این گنجینه واژگانی که اهل زبان آن را به کار می‌بردند و در اختیار داشتن آن، واژه‌سازی می‌کند. اما از همان شیوه‌ها و امکاناتی استفاده می‌کند که جامعه زبانی در واژه‌سازی به‌کار می‌گیرد. البته فرهنگستان برخی از این شیوه‌ها را زایاتر کرده، مثلا ممکن بود ما کمتر با درآمیختن بخش‌هایی از دو واژه، واژه جدیدی بسازیم؛ اما فرهنگستان در واژه‌سازی علمی این کار را زایاتر و زنده‌تر کرده. یک کار دیگر فرهنگستان هم این است که نظارت می‌کند تا آن‌چه در گروه‌های تخصصی ساخته می‌شود، برخلاف اصول دستور زبان فارسی نباشد، از قواعد ساختواژی فارسی تخطی نشود، ویژگی‌های آوایی و واجی رعایت شده باشد و خوش‌آهنگ باشد.

او ادامه داد: طبیعتاً واژه‌سازی مردمی و واژه‌سازی در فرهنگستان، جدا از هم نیستند. فرهنگستان آن‌چه را به‌طور طبیعی در زبان رخ می‌دهد، به‌شکل مدون، علمی و آگانه انجام می‌دهد و برای آن ضوابط مشخص کرده است. اقدام دیگر این نهاد آن است که هنگام معادل‌گزینی برای یک واژه، صورت‌های مختلف ترکیب و اشتقاق آن را هم درنظر می‌گیرد. در واقع فرهنگستان برای خوشه‌ای از واژه‌های به هم پیوسته واژه‌سازی می‌کند.

مزدک انوشه در پایان واژه‌سازی را فرآیندی به درازای عمر خود زبان دانست و اظهار کرد: در آغاز کار واژه‌سازی توسط فرهنگستان اول با سیلی از واژه‌هایی که وارد زبان فارسی می‌شدند، مواجه بودیم و برای همین اگر نهادی چون فرهنگستان زبان نبود، امروزه حتی واژه‌هایی مثل «دانشکده» و «دانشگاه» را هم نداشتیم و مدام از کلمات بیگانه استفاده می‌کردیم. ممکن است عده‌ای بپرسند مگر چه می‌شد که از همان واژه‌ها استفاده می‌کردیم؟ باید گفت وام‌گیری بیش از اندازه از زبان‌های بیگانه، به زبان مادری‌مان آسیب می‌زند و گنجینۀ واژگانی آن را ضعیف می‌کند؛ ضمن این‌که زبانی که به وام‌گیری خو کرده، به‌تدریج بخشی از امکانات و ابزارهای واژه‌سازی خود را از دست می‌دهد. واژه‌سازی علمی در فرهنگستان الگوهای مختلف تولید واژه را زنده نگه داشته تا با آن‌ها واژه‌های دیگری ساخته شوند.

انتهای پیام



منبع

میانگین امتیاز کاربران: 0 / 5. تعداد آرا: 0

سایر مطالب مرتبط
پرسش/نظر خود را مطرح کنید.

پرسش/نظر خود را مطرح کنید. (آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد)