مراسم حاجتخواهی ناشناسِ زنان کرمانی با آیین «کلیدزنی»
مصاحبه Amaina al -can با ایسنا ، با بیان اینکه برخی از دانشمندان با استناد به سوره Anefal ، آغاز قرآن را برای جنگ در بدر ، هفدهمین روز رمضان در نظر می گیرند (فاکر میبودی ، 2: 1) ، گفت: علاوه بر این ، برخی از پیامبر (s. سنت ها ، مردم در برخی مناطق برای هفده شب ماه رمضان مراسم ویژه ای برگزار می کنند.
شب خاص در شب رمضان
وی ادامه داد: زنان روستای قوانین در داشتی (استان بوشر) در هفدهمین روز رمضان نان زرد درست می کنند. برای پختن نان زرد ؛ آنها آرد ، نمک ، زردچوبه و دارچین را با هم ترکیب می کنند و حدود نیم کیلوگرم خرما را که از پوست و هسته آنها خارج می شود ، می ریزند و درون ظرف آبی می ریزند و آب را روی آرد می ریزند و خمیر می کنند. آنها سپس این خمیر را در یک تابه قرار داده و نان های زرد نازک درست می کنند.
به گفته محقق ، در بعضی از مناطق ساکنان استان فارس و Kechan ، آنها همچنین در هفدهمین شب رمضان افطار را آماده می کنند.
وی ادامه داد: هفدهمین شب رمضان در راوار در استان کرمان ، برای افطار ، کاتاک (غذا در لنزها). زیرا آنها معتقدند که خوردن عدس ، نور چشم را افزایش می دهد. بنابراین آنها یک کاسه به همسایگان می دهند. مردم بم نیز آن شب عدس می خورند و معتقدند که خوردن عدس عدس و اشک دارد.
“کلمات کلیدی” توسط Kermani Old
Alimorai ، “کلید” را به عنوان یکی از آداب و رسوم باستانی که در بین مردم کرمان رایج است ، به ویژه شهر رافساندزان معرفی کرد و گفت: البته این رسم در حال حاضر بسیار رایج نیست ، “کلید” استان کرمان در لیست 4/7/11 در لیست میراث نامتعارف ایرن ثبت شده است.
وی توضیح داد که چگونه این مراسم را انجام دهد: “همه افراد نیاز به تأمین نیازهای خود یا پس از ملاقات داشتند. زمان این عرف هفدهم و بیست و هفتم ماه رمضانبعد از افطار صورت ناشناس بود و کاملاً با خانه شهر پوشانده شده بود. در حالی که این یک الک چوبی با یک الک چوبی (کلید چوبی) ، رهبر ، شکر ، آب نبات و مانند آن بود. این مرد در خانه مردم می نشست و به او اجازه می داد که در کنار او قرار بگیرد. اما او چیزی نگفت. در عوض ، او در نتیجه صدای تولید صدا به Kam با کلید برخورد کرد. صاحبخانه بیرون می آمد و کمی از آنچه در کیمو بود بیرون می آمد ، از چشم خارج می شد و سپس پول یا کالا را در کتاب طنز می گذاشت.
محقق فرهنگ عامه ادامه داد: “گاهی اوقات دو یا سه دختر و زن قول می دادند به کلید بروند.” به عنوان وعده دو دوست ، آنها به خانه یک دوست سوم رفتند. آنها نه تنها لباس خود را تغییر دادند ، بلکه روش پیاده روی خود را نیز تغییر دادند تا اصلاً به رسمیت شناخته نشوند. سپس کلید ، یک محلی ، آینه ای گرفت و آن را در کتاب طنز قرار داد و ساعت 9 بعد از ظهر ، هنگامی که هوا تاریک بود ، آنها در خیابان های شهر قدم می زدند و درهای خانه ها را می زدند. زنان کینگ در پشت خانه نشسته بودند و یک نفر با کلید دیوار روی دامن قرار گرفت. یک نفر خسته ، دیگری شروع به ضربه زدن به صدا برای رسیدن به مالک کرد. این زنان ، که در قلب خود و با توجه به نیازهای خود در نظر گرفته شده اند ، به خودشان گفته اند ، اگر صاحبخانه ما را نمی شناسد و چیزی به ما می داد ، نیاز ما برآورده می شود. اما اگر ما را می شناختیم و آنها چیزی به ما نمی دادند ، نیاز ما برآورده نمی شود.
وی افزود: “وقتی کلید در مورد خانه شنیده شد ، آنها می دانستند که آنها کلیدها هستند. بنابراین مرد خانه را باز نمی کند. این زن خانه را در خانه باز می کرد و اگر زن شیرین بود ، مقداری شکر ، خرما ، آرد ، انار ، پول و هر آنچه که در خانه بود قرار می داد و به روحانیت خود در کومو نگاه می کرد و به آینه در کاموس نگاه می کرد. سپس او آنها را در جای خود قرار می داد و می گفت ، “خدا به شما می دهد چه کاری انجام دهید.” بعضی اوقات زن اسکله ها را می دانست ، اما هنوز هم به آنها غذا می داد.
وی گفت: “بعضی از زنانی که شاهد بودند در تلاش بودند از شر چادرهای کلیدی خلاص شوند و آنها را بشناسند ، در حالی که زنانی که برای تحقق نیاز خود مهم بودند ، معتقد بودند که این کار را انجام می دهد.” در گذشته ، زنانی که از صفحه کلید جمع می شدند ، درون یک کاسه ریخته می شدند و آن را در خانه خانه قرار می دادند ، با هدف برکت آرد روز پنجشنبه. وقتی صبح ها رفتند ، اگر اثرات و علائم ناخن روی آرد بود ، اهداف آنها را به خوبی می دانستند و گفتند که بی بی سی روز سه شنبه روی آرد ما قرار گرفته است.
پایان پیام