با خودم در جدال بودم تا مرگ او را بپذیرم!

0
(0)


به گزارش خبرنگار ایسنا، در این مراسم که عصر امروز دوشنبه 30 خردادماه در موزه هنرهای معاصر برگزار شد، دو استاد ارتباطات و فرهنگ، حسن نمک دوست تهرانی و مهناز رونقی درباره وی سخنرانی کردند.

نعمت دوست با بیان نکاتی درباره هدیه غم بر اساس کتابی به همین نام، افزود: با از دست دادن مجید همه ما غمگین شدیم اما اکنون همه چیزهایی که از او به یاد داریم سرشار از مهربانی است لحظه ها و دوستی هایی که به ما هدیه داد و حالا این خاطرات جای از دست دادنش را پر کرده است.

وی افزود: مجید به ما مهربانی و خوبی داد که بسیار ارزشمند است و اکنون بیش از هر زمان دیگری قدردان آن هستم. او مثل نسیم بود و جز دوستی و شادی مشترک چیزی از او به یاد نداریم.

نمک دوست با اشاره به درگذشت ناگهانی این خبرنگار یادآور شد: چقدر آرام و صبورانه از دنیا رفت. کاش همه ما اینطوری بودیم

این استاد ارتباطات با بیان نظریه ای درباره روزنامه نگاری ایران و انتقاد از برخی باورهای غلط درباره سطح کیفی روزنامه نگاری توضیح داد: نگرش غلط نسبت به روزنامه نگاری امری رایج است به این معنا که برای بی اعتبار ساختن یک مقاله در اصطلاح روزنامه نگاری توصیف می شود که انجام می دهند. در حالی که روزنامه نگاری دارای عمق است و بنابراین به محتوا اعتبار می بخشد. مجید هم چنین روزنامه نگاری بود. او می توانست به سوژه ها اعتبار بدهد.

دکتر نمک دوست ادامه داد: مجید حتی در توصیف تابلو هم نگاه انسانی و اجتماعی داشت. در روزگاری که مفاهیمی مانند عشق، دوستی و شجاعت از بین رفته است، قبل از غرق شدن در اشک، باید از نعمت هایی که مجید به ما داد، از جمله دوستی و اخلاص بهره ببریم.

در زیر مهناز روانگی، استاد راهنما مجید فروغی در دوره دکتری، درباره وی می گوید: در سال 1400 گروه بسیار خوبی را برای دکتری ارتباطات پذیرفتیم که فروغی یکی از آنها بود. آنقدر ساکت نشسته بود که مدت زیادی طول کشید تا متوجه او شدم. انگار می خواست نامرئی باشد.

وی با ابراز تاسف از مرگ ناگهانی فروغی افزود: مرگ او مرا به چالش کشید و مدت ها طول کشید تا آن را درک کنم و پاسخی برای ظلم زمان مرگ پیدا کنم.

دکتر رونقی افزود: بحث هایی را درباره دوستان و شاگردانم شروع کردم، مدت ها با خودم کلنجار رفتم تا مرگ او را بپذیرم تا اینکه پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که شاید مرگ او از تعارض پیچیده من با مرگ و زندگی بکاهد.

با خودم کلنجار رفتم تا مرگش را بپذیرم!

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: بودن و نبودن چیزی را تعیین نمی کند. بعضی ها حتی بعد از مرگشان هم مثل تمام سال هایی که با هم بودیم حضور دارند، اما از طرفی بعضی ها در حضورشان نیستند.

رونوگی با بیان اینکه در این دنیا خود بودن آسان نیست، افزود: امروز فهمیدم که مرگ چیزی را تغییر نمی دهد. این دنیا چندان هم بی پروا نیست. مرگ او مرا عمیقاً متاثر کرد و در عین حال پر از امید بود که هنوز در این دنیای بی‌جسم اخلاق وجود دارد.

وی که به عنوان استاد راهنما فروگی در نگارش پایان نامه دکتری با وی همکاری داشت، با اشاره به موضوع این پایان نامه، افزود: به چگونگی تلاقی زیبایی شناسی و مرگ فکر می کردم. تمام دغدغه اش نابودی هنر بود و می خواست ببیند در این فضای رسانه ای چه بر سر هنر آمده است.

رونقی در پایان سخنان خود افزود: برای ما معلمان بهترین چیز دیدن دانش آموزان در جاهای مختلف و بدترین چیز شنیدن خبر فوت یکی از آنهاست تالار شهناز خانه هنرمندان در روز اکران فیلمم هرگز مرا رها نمی کند.

در این مراسم چند ویدئو از گفتگو با دوستان فروغی پخش شد.

با خودم کلنجار رفتم تا مرگش را بپذیرم!

سپس فاضل جمشیدی خواننده و از دوستان فروغی دو قطعه موسیقی را به یاد وی اجرا کرد.

در این برنامه که با حضور محمد خراسانی زاده مدیرکل هنرهای تجسمی برگزار شد، دوستان و همکاران مجید فروغی از جمله محمود نورایی، محمد طباطبایی، مریم ساجدهایی، مختار شکری پور، امیر علامه زاده، سعید فلاح فر نکاتی را درباره وی بیان کردند.

در قسمت پایانی برنامه رحیم فروغی برادر بزرگتر مجید فروغی ضمن تشکر از حاضران و دوستانش شعری را که در سوگ سروده بود خواند.

انتهای پیام



منبع

میانگین امتیاز کاربران: 0 / 5. تعداد آرا: 0

سایر مطالب مرتبط
پرسش/نظر خود را مطرح کنید.

پرسش/نظر خود را مطرح کنید. (آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد)